❖گروه رزمی فرهنگی مرصاد❖

۞☫عشق تمام معادلات را بهم میزند☫۞

❖گروه رزمی فرهنگی مرصاد❖

۞☫عشق تمام معادلات را بهم میزند☫۞

چه بگویم؟!

«بسم رب شهداء و الصدیقین»

چه بگویم؟

روایتــی از نجــواهای عـاشقـانـه  بگویم

از  رفــتن  عــارفان ، دردمــندانه  بگویم

از  غریبـی شهدا  و  جانــبــازان  بگویم؟

از امواج رسیده به ساحل یگانه بگویم؟

از دلیران،از پاکـــــان،از خـاکیـان  بگویم؟

از عشق  بدون ریــا و خــالصانه بگویم؟

ازسربندها،پلاک ها،مـارش هـا  بگویم؟

از دل دل کردن عملیـات شبـانه بگویم؟

ازباقری ها،باکری ها،بابایی ها  بگویم؟

از  پرواز  کـبوتـران  تـا بـی کرانه بگویم؟

از روح الله، از آقـا و  ســرور هــا  بگویم؟

از شرف و شعف و غیرت مردانه بگویم؟

از  چـمــران  و  هــمت و  دوران  بگویم؟

از  هـجوم به  خـانه  و  کاشـانه بگویم؟

از  فــاو  و  هــویزه ، شلمــچه ، بگویم؟

از  بـمبـاران  حـلبچـه  نــامردانه بگویم؟

از درد  و  آه  و  نــاله  از  ســوز  بگویم؟

از شیون و فریاد  عشق مادرانه بگویم؟

ازدل شکستگی صاحب میخانه بگویم؟

از  نـوشیـدن  جـام زهر آگاهانه بگویم؟

چـه   بگویم؟  چـه  بگویم؟  چـه بگویم؟

از خون وراه ناتمام فقط شرمانه بگویم؟


شاعر: محمد رستمی


برچسب ها:

شعر شهداء.شعر برای شهداء.شعر برای دفاع مقدس.شعر برای هفته دفاع مقدس.شعر برای جنگ تحمیلی.شعر.شعری از محمد رستمی.شعر عاشقانه.شعر چه بگویم؟ از محمد رستمی.خون شهداء.شعر برای شهدا.جنگ و شعر.شعر حماسی.شعر آیینی.گروه رزمی فرهنگی مرصاد.گروه رزمی فرهنگی مرصاد.گروه مرصاد.Sher.shohada.adabiat.mersad group

پروردگارا!!

خدایا!!

از تو میخواهم طبع ما را آن قدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز تو تسلیم نشویم،دنیا مارا نفریبد و خودخواهی مارا کور نکند...

خداوندا!!

به من آن قدر توان بده که کوچکیه

خویش را فراموش نکنم و در برابر

عظمت تو خود را نبینم...

پروردگارا
!!

زندگانی مرادردنیا با بهترین نعمتهایت

آراسته کن و در آخرت دربهترین

غرفه های بهشت مسکنم ده...

پروردگارا!!

مرادر دنیا با بهترین بندگانت همراه

و همنشین ساز و در آخرت از یاران 

برگزیده ترین بندگانت قرار ده...

مهربانا!!

ازتو نیرو خواستم،تو مشکلات را جلوی پایم گذاشتی تا قویتر شوم!!

ازتو حکمت خواستم،تو مسائل بسیاری به من دادی تا حل کنم!!

ازتو شهامت خواستم،تو خطر را در مقابلم قرار دادی تا از آن بجهم!!

ازتوعشق خواستم وتو انسانهای دردمند را سر راهم قرار دادی تا به آنها کمک کنم!!

و امروز عاشق تر از هرروز دیگر،با تمام قلب پاک و جوانم فریاد میزنم!!


.:پروردگار مهربانم،دوستت دارم:.


شعر «یادش بخیر....»

بسم رب الشهداء

یادش بخیر....

یادش بخیر اون زمونی کربلا بودیم

یادش بخیر اون روزی که پیش شهدا بودیم

یادش بخیر میون خاکریزا بودیم

یادش بخیر شاهدای خیبرا بودیم

یادش بخیر شاهد دیدنه حمزه ها بودیم

یادش بخیر اون جایی که پر کشیدی تو

یادش بخیر اون زمونی به عرش سرکشیدی تو

یادش بخیر سر بندای یازهرا

یادش بخیر شبای دز و کرخه ها

یادش بخیر دوکوهه، جنت جانباز ها

یادش بخیر اومدن رودست پیکرها

یادش بخیر گریه ها و اشک مادرها

یادش بخیر رهبرمون پیر نبود اون موقع ها

یادش بخیر خمینی، شیر جماران

یادش بخیر بابایی و عباس دوران

یادش بخیر پلاک های بیرون از خاک

یادش بخیر اون شهدای خیلی پاک

یادش بخیر شهدای گمنام ها

یادش بخیر حسینی و باکری ها

یادش بخیر اون سرهای آزاده

اما حالا دنیا از اونا چی به ما یاد داده

دیگه گذشته اون دوره ها

حالا شده پر لذت همه محفل ها

بیا دیگه هیچ زمونی یادمون نره

دیگه دمی یاد شهید از ذهنمون نره

بیا دیگه با هم داد بزنیم ما

شهدا دیگه راهتونو ادامه میدیم

اگه خدا بخواد شهید میشیم


برچسب ها:

شعر.شعر شهدا.شهید.شهدا.عشق شهید.یادش بخیر.یادش بخیر.....اشعار شهدا.شعر «یادش بخیر....».شهدای گمنام.عشق شهدا.یاد شهدا.یادی از شهدا.ادبیات.گروه مرصاد.

شعر در انتظار فرج.....

شعر در انتظار فرج.....

الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی

تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی

شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید

سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی

دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید

الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی

فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها

تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی

ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن

تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی

نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی

یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی

تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی

تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی

دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته

تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی

به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری

به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی

ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری

دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی

منبع : شیعتی


برچسب:

شعر.شعر مذهبی.اشعار.شعر ظهور.شعر زیبا.اشعار مذهبی.ظهور.فرج

شعر اتل متل از مرحوم ابولفضل سپهر

اتل متل یه بابا

دلیر و زار و بیمار

اتل متل یه مادر

یه مادر فداکار

اتل متل بچه‌ها

که اونارو دوست دارن

آخه غیر اون دوتا

هیچ کسی رو ندارن

مامان بابا رو می‌خواد

بابا عاشق اونه

به غیر بعضی وقتا

بابا چه مهربونه

وقتی که از درد سر

دست می‌ذاره رو گیجگاش

اون بابای مهربون

فحش می‌ده به بچه‌هاش

همون وقتی که هرچی

جلوش باشه می‌شکنه

همون وقتی که هرچی

پیشش باشه می‌زنه

غیر خدا و مادر

هیچ‌کسی رو نداره

اون وقتی که باباجون

موجی می‌شه دوباره

دویدم و دویدم

سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد

از اون چیزی که دیدم

بابام میون کوچه

افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد

شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد

می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابارو

به فاطمه، به جدش

تو رو خدا مرتضی

زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه

تو رو به جون بچه

بابا رو کردن دوره

بچه‌های محله

بابا یه هو دوید و

 زد تو دیوار با کله

هی تند و تند سرش رو

بابا می‌زد تو دیوار

قسم می‌داد حاجی رو

حاجی گوشی رو بردار

نعره‌های بابا جون

پیچید یه هو تو گوشم

الو الو کربلا

جواب بده به گوشم

مامان دوید و از پشت

گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت

کشتند بچه‌هارو

بعد مامانو هلش داد

خودش خوابید رو زمین

گفت که مواظب باشین

خمپاره زد، بخوابین

الو الو کربلا

پس نخودا چی شدن؟

کمک می‌خوایم حاجی جون

بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد

هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا

چشماشو بست و جون داد

بعضی تماشا کردن

بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابام

فقط امروزو دیدن

سوی بابا دویدم

بالا سرش رسیدم

از درد غربت اون

هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا

غنیمت َنبرده

شرافت و خون دل

نشونه‌های مرده

ای اونایی که امروز

دارین بهش می‌خندین

برای خنده‌هاتون

دردشو می‌پسندین

امروزشو نبینین

بابام یه قهرمونه

یه‌روز به هم می‌رسیم

بازی داره زمونه

موج بابام کلیده

قفل در بهشته

درو کنه هر کسی

هر چیزی رو که کشته

یه روز پشیمون می‌شین

که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم

یقه تونو می‌گیره

بالا رفتیم ماسته

پایین اومدیم دروغه

مرگ و معاد و عقبا

کی میگه که دروغه؟

شعر از زنده یاد ابوالفضل سپهر


برچسب ها:

شعر اتل متل.شعر.ابولفضل سپهر.شعر ابولفضل سپهر.ادبیات.شعر شهدا.شعر عشق.